فهرست مطالب

پژوهش های اعتقادی کلامی - پیاپی 2 (تابستان 1390)

مجله پژوهش های اعتقادی کلامی
پیاپی 2 (تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/05/05
  • تعداد عناوین: 7
|
  • بهروز افشار، حسن قلی پور صفحه 7
    این مقاله در صدد بررسی دیدگاه های انتقادی برخی از دانشمندان مسلمان ومفسران کتاب مقدس وقرآن کریم چون حکیم ترمذی،ابواسحاق الثعالبی،جلال الدین السیوطی، حکیم فخر رازی و... درباره ی تبیین یکی از مهمترین اصول کتاب مقدس واز ارکان پذیرفته شده در جوامع،فرهنگ ها و سنت های یهودی و مسیحی وموازنه آن با قرآن کریم است.این اصل همان «Decalogue» یا«ده فرمان»به معنای «ده گفتار است.
    از آموزه های کتاب مقدس بر می آید که ده فرمان به دو گروه پنجگانه تقسیم می شود. گروه اول، عمدتا تنظیم کننده رابطه انسان با خداست؛ از جمله:»من هستم خداوند، خدای تو؛ تو را خدایان دیگر جز من نباشد؛ نام خدا را به باطل نبر.«گروه دوم از ده فرمان مربوط است به تنظیم روابط اجتماعی میان انسانها چون» قتل نکن؛ زنا نکن.«در این مقاله به چیستی ده فرمان،اهمیت آن وبررسی دیدگاه های موافق ومخالف بانظریه برابری ده فرمان تورات با قرآن کریم مورد بررسی و دقت قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: ده فرمان، کتاب مقدس، قرآن کریم، دانشمندان مسلمان، موازنه
  • محمد حاجی خلف، احمد عابدی صفحه 31
    ذهبیه نام یکی از فرق صوفیه است که پیروان این فرقه آن را به «معروف کرخی» منتسب می کنند و مدعی هستند که معروف کرخی از امام رضا (ع) خرقه گرفته است. سوال اساسی آن است که این نام به چه سبب بر این فرقه نهاده شده است؟ آیا پیدایش این فرقه از خرقه دادن امام رضا به معروف کرخی است؟ و معنی خرقه دادن امام، انتقال امامت و ولایت است؟ در این مقاله اقوال مختلف درباره وجوه تسمیه این فرقه مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، دو مطلب مهم و اساسی را بررسی می نماید؛ یکی: علت نامگذاری این فرقه و تناسب این اسم با آنچه گفته شده و دیگری: زمان اطلاق این اسم. در این زمینه اقوال زیادی وجود دارد که به هشت قول مشهور، همراه با نقد و بررسی پرداخته شده است. از جمله این اقوال: خرقه گرفتن معروف کرخی از امام رضا، شیعه بودن اقطاب ذهبیه، حدیث سلسله الذهب، خروج عبدالله برزش آبادی و داشتن علم کیمیاگری در میان بعضی اقطاب است.
    کلیدواژگان: ذهبیه، ولایت، سلسله الذهب، خرقه، قطب
  • رضا حیدری نوری صفحه 51
    درک مفهوم، حقیقت و چگونگی معاد و حیات انسان ها پس از مرگ، بزرگترین مشغله ذهنی متفکران و صاحبنظران و سرلوحه دعوت پیامبران الهی و یکی از مهمترین اصول دین بوده است.
    سهروردی بعنوان پایه گذار و بزرگترین حکیم اشراقی با تکیه بر نور مطلق که مبداء هستی است و با استمداد از آیات قرآن کریم و متون و مفاهیم شریعت، سعی داشته است که ارتباط بین روح و مبدا هستی راپس ازمرگ حفظ نماید. او با تکیه بر برخی از براهین فلسفی، نفوس ناطقه را جاودانه می داند و با مردود شمردن تناسخ، سرانجام ارواح را وصول به منبع نور واستغراق درآن می پندارد، و حدوث نفس را همزمان باحدوث بدن دانسته وحیات پس از مرگ نفوس انسانی را، مطابق با طهارت آنها، به مراتب مختلفی تقسیم می کند، وی برخی از نفوس را با اتصال به نور الانوار، در تنعم جاودانه می داند و برخی دیگر را در عالم برزخ از نعمتها برخوردار شمرده، و برخی را در عالم مثالی مظلمه، گرفتار عذاب دانسته است. هدف ازنگارش این مقاله، تبیین دیدگاه سهرودی و بیان اختلاف نظر او با دیدگاه مشائین، در مورد حیات نفوس پس از مرگ، و نحوه ایجاد ارتباط بین آیات و احادیث، با فلسفه اشراق، درخصوص موضوع معاد است.
    کلیدواژگان: معاد، تناسخ، پروازروح، جاودانگی، سهروردی
  • رویا شهابی صفحه 71
    هدف، بررسی و تبیین دیدگاه های تاویلی ابن تیمیه و علامه حلی (ره) است و بدین منظور، شرح مختصری از آرای این دو اندیشمند سنی و شیعه بیان شده، سپس پیامدهای دیدگاه های ایشان مورد بحث قرار گرفته است.
    در این بررسی، آن چه مورد نظر بوده، مطرح ساختن اصول و مبادی تاویل نزد علامه حلی که با استعانت از مفتاح تاویل و ابزار عقل به بطون و لایه های معرفتی قرآن دست یافته و نیز بیان اعتقادات ابن تیمیه که با پیروی از ظاهر گرایان گرفتار اتهام تشبیه و تجسیم خداوند شده است، می باشد.
    در پایان مقایسه ای میان این دو دیدگاه صورت گرفته و سپس نتیجه گیری از مباحث مربوط به عمل آمده است.
    کلیدواژگان: تاویل، ظاهر، باطن، عقل، نقل، صفت های خداوند
  • فاطمه علی پور، سیده طاهره آقامیری صفحه 97
    روش ملا محسن فیض کاشانی در دین پژوهی، بعنوان یک فیلسوف، فقیه و مفسر قرآن کریم، بر اعتبار و ارزشمندی عقل استوار است. وی برای عقل و عقلانیت جایگاه ویژه ای قائل است و در تفسیر متون دینی از آن مدد جسته است.او اخباری ای بود که با اجتهاد خود تلاش کرد از طریق اخبار و احادیث به تبیین صحیح و منطقی دین بپردازد.
    برخی براین باورند که وی بعنوان یک محدث اخباری به عقل و عقلانیت بهایی نداده است. در این پژوهش تلاش بر آن است تا با جستجو در آثار ملامحسن فیض کاشانی، خلاف این ادعا را به اثبات رساند. با وجود اینکه ایشان یک اخباری بود، برای عقل منزلتی والا قائل بود؛ بگونه ای که در روش تفسیر خویش ضمن توجه به روایات تعارض بین روایات را بر اساس روش عقلی رفع کرد. و در متون تفسیری خود به روش استدلال عقلی، به تفسیر آیات و روایات پرداخته است.
    کلیدواژگان: دین پژوهی، عقل، عقلانیت، اخباری، تفسیر، آیات، روایات، تاویل، ملامحسن فیض کاشانی
  • اکبر قربانی صفحه 127
    در پاسخ به این پرسش مهم که آیا می توان با زبانی محدود و بشری، از خدایی نامحدود و متعالی سخن گفت؟ دیدگاه ها و نظریات گوناگونی مطرح شده است. بنا بر دیدگاهی که با نظر به مبانی حکمت متعالیه ی ملاصدرا، می توان آن را نظریه ی «اشتراک معنوی و تشکیک وجودی» نامید، با توجه به اینکه خدا کامل مطلق و قائم بالذات است، اولا معنای اتصاف او به صفات کمال این است که خداوند تمامی کمالات وجودی را به کاملترین نحو داراست و صفات سلبیه نیز چیزی جز سلب نقص، یا همان اثبات کمال، نیست و ثانیا این صفات کمالیه عین یکدیگر و عین ذات الهی دانسته می شود و با توجه به «وحدت تشکیکی حقیقت وجود»، اشتراک معنوی صفات الهی با صفات انسانی مستلزم اشتراک مصداقی خدا و انسان و افتادن در ورطه ی تشبیه نیست. علامه طباطبایی نخست با توجه به تلقی انسانوارانگارانه ی انسان از خدا، مفاهیم دینی را جامع میان نفی و اثبات دانسته و با تکیه بر روایات، بر دیدگاه اثبات بلاتشبیه، تاکید نموده است. آنگاه به عنوان یک فیلسوف پیرو مکتب حکمت متعالیه و به تبع صدرالمتالهین، با تکیه بر «اشتراک معنوی مفهوم وجود» و «تشکیک حقیقت اصیل وجود» و «تفکیک مقام معنا از مقام مصداق» و با توجه به مراتب معنا و کاربرد الفاظ، بر اشتراک اصل معنای صفاتی همچون علم و قدرت و حیات و... در انسان و خدا تاکید کرده و انحصار معنا در مرتبه ی مادی و جسمانی را نادرست دانسته است. هرچند در نظریه ی علامه نیز نوعی تمایل به روش سلبی دیده می شود و معنای ایجابی مشترک میان صفات خدا و صفات انسان، به روشنی بیان نشده است.
    کلیدواژگان: زبان دین، صفات خدا، تشبیه، تنزیه، کمال مطلق، اشتراک معنوی، تشکیک وجودی
  • سیدمهدی مسبوق، حدیثه فرزبود صفحه 153
    جبر و اختیار از مناقشه آمیزترین مسایلی است که همواره مورد بحث و جدال فرقه های کلامی بوده و متفکران را به تفکر و اندیشه پیرامون مسایل هستی و زندگی و دین وا داشته است؛ از جمله این متفکران، شاعر و فیلسوف مشهور سده چهارم و پنجم هجری ابو العلاء معری است که افکار و اندیشه های خود را پیرامون مسایل هستی، قضا، قدر و سرنوشت آدمی در دیوان لزومیات که حاصل نزدیک به نیم قرن عزلت شاعر است گرد آورد؛ از آن جا که ویژگی غالب دیوان لزومیات پراکنده گویی و ارائه آراء و نظریات متناقض نما است، گروهی از پژوهشگران او را جبر گرای مطلق معرفی کرده و گروهی او را متحیر و سرگردان دانسته اند. جستار حاضر به بررسی و نقد این داوری ها می پردازد و ابتدا به اختصار مواضع فرق کلامی را با استناد به قدیمی ترین آراء پیشروان آنها بیان کرده، و پس از ارائه آراء پژوهشگران پیرامون جبر و اختیار معری، دیدگاه او را با بررسی لزومیات، مشهورترین اثر منظوم شاعر مورد بررسی و واکاوی قرار می دهد.
    کلیدواژگان: ابوالعلاء معری، جبر، اختیار، لزومیات